• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5923 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۳ آذر

ته دلشون هيچي نيست!

احمد زيدآبادي

چنان بر سرم فرياد كشيد كه نيم متري به هوا پريدم! نمي‌دانم از كجا پيدايش شد. نفس‌نفس مي‌زد. ظاهرا قبل از ورودم به مجتمع تجاري بوستان مرا از راه دور در كوچه كربلايي‌احمد ديده بود و براي اينكه بعد از ميدان پونك سر هميلا بهم برسد، تمام مسير را دويده بود. قبل از آنكه حتي رو در رو شود، از همان پشت سر تمام قدرتش را در حلقومش متمركز كرد و فرياد زد: 
- چه كار مي‌كني؟ چه كار مي‌كني احمد!
= چي شده؟ چرا سر خيابون هوار مي‌كشي؟ چه كار كردم مگه؟
- چرا اينقدر راست مي‌زني؟ چپ بزن احمد، چپ بزن!
= راست و چپ زدن چيه؟ اين حرفا كدومه؟ راجع به چي داري حرف مي‌زني؟
- همين چيزايي كه در‌باره ابلاغ قانون حجاب و عفاف مي‌نويسي! تو چيكار داري به اينا مشورت بدي كه بخوان كنارش بگذارن! تو بايد تشويقشون كني كه اجرا كنن!
= تشويقشون كنم كه اجرا كنن؟ كه چي بشه؟
- خودشون به دست خودشون دارن وضع را متشنج مي‌كنن بعد تو كاسه داغتر از آش شده‌اي؟
= من به هر حال، دنبال راه‌هاي تغيير و تحول با كمترين هزينه براي جامعه هستم. قصدم اصلاحه، طبيعيه كه بعضا توصيه كنم و هشدار بدم.
- مشكلت همينه ديگه احمد! اين وضع اصلاح بشو نيست! رفتي رأي دادي و خودتو ضايع كردي، بس نبود؟
= حالا اگر به فرض وضع اصلاح بشه، مگه بد مي‌شه؟
- اولا كه اصلاح نمي‌شه، بعد به فرض هم كه بشه، بله كه بد مي‌شه! اينا سر جاشون مي‌مونن!
= تو الان مشكلت چيه؟ موندن اينا يا اصلاح وضع مملكت؟
- تا اينا باشن وضع مملكت همينه، چرا نمي‌فهمي احمد!
= حالا اين وسط، من هم براي جلوگيري از بدتر شدن وضع، پيشنهادي بدم و توصيه‌اي كنم به كجاي كار برمي‌خوره؟
- اينجوري ممكنه حواسشون جمع بشه و به حرفت گوش بدن و مثلا از اجراي همين قانون حجاب عفاف صرف نظر كنن!
= خب، چي بهتر از اين؟
- چي بهتر از اين؟ مشكلت همينه ديگه احمد! تو اون ته دلت مي‌خواد اينا بمونن!
= من مي‌خوام وضع مملكت اصلاح بشه و كاري به موندن و نموندن كسي ندارم!
- ولي تو مشورت مي‌دي كه بمونن!
= من به جايي مشورت نمي‌دم. فقط مي‌خوام وضع مملكت اصلاح بشه.
- اولا كه اينا به حرفت گوش نمي‌دن، ثانيا اينجوري جلوي انقلاب را مي‌گيري؟
= اگه گوش ندن ديگه چطور جلوی انقلاب را مي‌گيرم؟
- خب ممكنه گوش بدن!
= چي بهتر از اين؟
- آخه اينجوري جلوی انقلاب گرفته مي‌شه!
= وقتي وضع اصلاح بشه چرا نبايد جلوی انقلاب گرفته بشه؟ مگه در انقلاب نخود و كشمش پخش مي‌كنن؟ 
- ولي اينا اصلاح نمي‌شن!
= خودت گفتي كه ممكنه به حرفم گوش بدن!
- اينا مي‌خوان سوءاستفاده بكنن!
= يعني چه جوري؟
- يعني سر مردم شيره بمالن! يه جاهايي به حرفاي امثال تو گوش بدن اما منظورشون اينه كه خودشون بمونن!
= همه‌حكومت‌ها كاري مي‌كنن كه بمونن. مهم اينه كه با كارهاي اصلاحي بمونن! من چيزي جز اين نمي‌خوام!
- ببين! خودت به زبون خودت داري مي‌گي، چيزي جز ماندن اينا نمي‌خواي!
= گفتم اگه وضع را اصلاح كنن، خواه‌ناخواه مي‌مونن، در آن صورت من چرا بايد با موندنشون مشكل داشته باشم؟
- ببين! همين به اندازه كافي مدركه! من كه با تو دشمني ندارم. ولي يكي از اونا زير مطلبت كامنت گذاشته بود: «احمد زيدآبادي، اتهام همكاري و مشاوره به [....] در پرونده‌ات ثبت شد. بعدا زيرش نزني‌ها!»
= واي! از وحشت فلج شدم! در جوابش بنويس اول بذار پاتون به اينجا برسه بعد!
- من چرا بنويسم؟ مي‌خواي بريزن سرم و تمام اجدادم را به فحش و فضيحت بكشونن؟
= از اونا مي‌ترسي؟
- نه! ترس ندارن! فقط فحش مي‌دن و تهديد مي‌كنن، ولي ته دلشون هيچي نيس! پاشون برسه به اينجا آزادي و دموكراسي و حقوق بشر هم با خودشون مي‌يارن!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون